سلامت نیوز: جامعه امروز را کودکان دیروز میسازند و کودکان امروز، نقشآفرینان فردا هستند. شاید در ابتدا این جمله کلیشهای به نظر برسد. از آن دست عبارات دست مالی شده که بارها بجا و بیجا به کار رفته است. اما در هر حال در درست بودن این گزاره شکی وجود ندارد. کودکان ترسها، ناکامیها، ضعفها و از سویی دیگر موفقیتها و عزت نفس بالا را با خود از دوران کودکی به بزرگسالی میآورند و در نهایت جامعهای که تشکیل میشود برآیند همه این حسهای خوب و بد است. بر این اساس است که برداشتن هر قدمی در مسیر بهتر کودکی کردن کودکان، ارزنده است. همایش ملی کودکی در ایران به همت موسسه رحمان و پنج نهاد غیردولتی دیگر یکی از همین قدمها بود. این همایش در اصل محلی بود برای ارایه مقالات برگزیده در چهار بخش، تصویر کودکی، تاریخ کودکی، کودکی در زندگی روزمره و سیاست کودکی.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جهانصنعت، همایش ملی کودکی در روز نخست با سر و صدای بیشتر و با حضور وسیعتر نخبگان همراه بود. روزی که در آن بجز سخنرانیهای افتتاحیه و برگزاری دو پنل، یک میزگرد چالشی هم در نظر گرفته شده بود. اولین سخنران افتتاحیه، دکتر مصطفی معین، رییس همایش و رییس هیات امنای موسسه رحمان، سخنان خود را با تبریک پیش از موعد روز جهانی کودک آغاز کرد و پیش از آن که بحثهای تخصصیتر در زمینه کودک مطرح شود، مروری سریع بر مساله کودکی داشت. معین گفت: کودکی یک دوره متمایز با همه سالهای زندگی و آسیبپذیرترین گروه سنی است. دوره پرورش استعدادها و رشد و نمو است که این اتفاق هم باید در محیط گرم خانوادگی بیفتد. باید بدانیم کودک نیاز به رویکرد صدقهای و ترحمآمیز ندارد و لازم است حقوق وی به رسمیت شناخته شود.
وی سپس مروری بر تاریخ کودکی در دورههای مختلف داشت: در قرون وسطا کودک هویت متمایز از بزرگسالی نداشته و پا به پای بزرگسال کار میکرده و مورد خشونت قرار میگرفته است. به مرور زمان با پیشرفت تکنولوژی و انقلاب صنعتی، این مفهوم دچار تحول شد و گفتمان کودکی شکل گرفت اما با وجود آنکه کاهش تلفات و تغییر دیدگاه در جامعه اتفاق افتاد، همچنان شاهد تضییع حقوق کودک و سوءاستفاده از آنان در جهان به خصوص در کشورهای در حل توسعه هستیم.
دلایل تغییر جایگاه کودکان چه بود؟ معین در پاسخ به این سوال چنین گفت: پس از تلفات بسیار کودکان در جنگهای جهانی اول و دوم، جنبشهای مدنی زنان و کودکان شکل گرفت. اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948، اعلامیه جهانی حقوق کودک در سال 1959 و پیمان نامه حقوق کودک در سال 1989 که به امضای 190 کشور رسید، دلایلی بر توجه جهان به دوران کودکی است. کم شدن تعداد فرزندان، پایین آمدن میزان مرگ و میر و از سویی دیگر بالا رفتن سن ازدواج و سطح تحصیلات از دستاوردهای این تحولات هستند. از دیگر اتفاقات میتوان به آموزش اجباری کودکان، ایجاد تخصص طب کودک در پزشکی و گسترش رسانههای جمعی اشاره کرد اما با وجود تمام این پیشرفتها از یک میلیارد کودک در جهان، 650 میلیون نفر آنها در فقر مطلق و محروم از نیازهای اساسی زندگی میکنند که این وضعیت در مناطق روستایی و کشورهای جهان سوم وضع بدتری دارد.
رییس هیات امنای موسسه رحمان، بیعدالتی را علتالعلل تمامی مشکلات دانست و افزود: متاسفانه فاصلهها در حال افزایش است. این اتفاقی است که علیالخصوص در یکی دو دهه اخیر سرعت بیشتری به خود گرفته است. 74 درصد ثروت در دستان 20 درصد سطح اول جامعه است و تنها 5/1 درصد ثروت سهم 20 درصد فقیر جامعه میشود. از نظر صاحبنظران عدالت که رکن اساسی حقوق بشر است در تمامی جنبهها تاثیر میگذارد.
وی در ادامه به تاثیرات عدالت در جامعه اشاره داشت و گفت: عدالت سببساز توسعه بهرهوری، امنیت و افزایش سرمایه اجتماعی میشود. با توجه به شرایط استانداردهای کودک در جهان هم تغییر میکند. چهار اصل محوری کنوانسیون حقوق کودک، حق زندگی، رشد و پرورش حداکثری، عدم تبعیض (همه حقوق برای همه کودکان) و حق مشارکت در تصمیماتی که به آنها مربوط است را شامل میشود.
سیر تکاملی پس از پیمان نامه حقوق کودک همچنان ادامه دارد. در سال 1990 اعلامیه جهانی زندگی سالم ارایه میشود. 9 سال بعد کنوانسیون ممنوعیت و لغو بدترین شکلهای کار کودکان به تصویب میرسد. سال 2000 دو پروتکل دیگر به پیمان نامه حقوق کودک میافزایند. 2002 اعلامیه جهانی مطلوب برای کودکان صادر میشود که پنج سال بعد به امضای 140 کشور میرسد. دکتر معین درباره این سیر تحول گفت: هفت هدف از هشت هدف توسعه هزاره سوم به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به شرایط کودکان بر میگردد اما وضعیت کودکان در دنیا حتی در جهان اول به هیچ وجه مطلوب نیست. پدیده آیلین، کودکسوری، در چند وقت اخیر نشانهای از بی پناهی کودکان در دنیای مدرن است.
اما چه راهکارهایی برای ارتقای این وضعیت نامطلوب وجود دارد؟ دکتر معین در پاسخ به این پرسش مساله آموزش در همه سطوح به خصوص در رسانهها را نکته مهمی دانست و افزود: آشنایی مسوولان دولتی با این مساله، یکسان سازی قوانین و مقررات در قوانین کار، استخدام، تامین اجتماعی و...، آگاهی کودکان نسبت به حقوق و تکالیف خود و گسترش فعالیت نهادهای مدنی میتوانند در این مسیر تسهیلگر باشند.
آلودگی اطلاعات و فقر فرهنگی
در پایان روز اول همایش، میزگرد «محیطی که برایم ساخته اید» با حضور دکتر شیوا دولت آبادی، دکتر حسن عشایری، فاطمه قاسمزاده و مرتضی مجدفر برگزار شد نکات جالبی مطرح گشت.
دکتر دولتآبادی در مقدمه این میزگرد سوالهایی را مطرح کرد اینکه در چه شرایطی فرزند به دنیا میآید، چقدر حقوقش شناخته شده است و چه امکاناتی برای رشد و نمو دارد و...
فاطمه قاسمزاده در پاسخ به این پرسشها چنین گفت: اگر به خانواده به عنوان اولین محیطی که کودک با آن ارتباط دارد، توجه کنیم، خواهیم دید که توجه به کودک و رشد او را به عنوان مسالهای که نیاز به آموزش دارد، در نظر نگرفتیم والدین مثل بقیه کارهای معمولی که انجام میدهند، بچهدار میشوند و همین سبب میشود که میبینیم اکثر والدینی که در ارتباط با مشکلات فرزندشان به مراکز مشاوره مراجعه میکنند، بیشتر مشکلات متوجه خودشان است. پدر و مادرها اطلاعات کمی در این زمینه دارند و به همین دلیل نمیتوانند موفق شوند و به شیوه آزمون و خطا عمل میکنند.
وی درباره گذار کودکان از محیط خانواده به مدارس بیان کرد: معلم هم مثل پدر و مادر آگاهی ندارد. بنابراین در دو محیط اولیه این بچهها آسیب میبینند. نتیجه این میشود که در اکثر پژوهشهایی که در رابطه با کودک آزاری انجام میشود، خانواده بالاترین آمار را دارد و جایگاه بعدی از آن مدرسه است در واقع دو کانونی که باید محل آرامش و آموزش باشند، به کودکان در همان ابتدا آسیب میزنند.
مرتضی مجدفر دنیایی که ما برای کودکانمان ساختهایم را دنیای آرزوهای تحقق نیافته بزرگترها دانست و گفت: نمونهاش هم آموزشهایی است که در برخی مدارس غیردولتی شاهدش هستیم. آموزشهایی که نیاز بچهها نیست بلکه آرزوهای سرکوب شده خود ماست.
وی روش تدریس را به منوی غذا تشبیه کرد و گفت: این هنر معلمان و مربیان آموزش دیده است که با هر کودک به شیوه خودش عمل کنند. مثل مادرها که وقتی بچه یک غذایی را نمیخورد، همان محتویات را در شکلی دیگر ارایه میکنند تا کودک آن را بپذیرد.
مجدفر بیان کرد: آیا معلمهای ما روش تدریس بلد هستند؟ و اگر بلد نیستند، آیا خانوادهها آگاه شدهاند که در عوض کلاس پاتیناژ و زبان اسپانیولی، چنین چیزی را از مدارس مطالبه کنند؟
پس از مجدفر، دکتر عشایری مغز کودکان را فعال توصیف کرد و گفت: کودکان ما خیلی خوب مغزشان کار میکند. هیجان دارند و میتوانند این هیجانات را تنظیم کنند. بلدند مساله حل کنند و حتی دروغ بگویند. الان ما داریم دنبال آن اتم و مولکولی میگردیم که عامل این دروغگویی است! شاید اگر آن را پیدا کنیم بتوانیم جلوی اختلاس کردن در بزرگسالی را بگیریم!
وی فقر فرهنگی در کشور را شایعتر و بدتر از فقر اقتصادی دانست و افزود: آلودگی اطلاعات و ساختار روی سیستم ذهنی کودک اثر میکند بچهای که در هند و چین به دنیا میآید را با بچه نیویورکی مقایسه کردهاند و دیدهاند که با وجود آن که همگی سالم هستند اما از نظر رفلکس فرق دارند. این نشان میدهد که فرهنگ روی سیستمی که هنوز رشد نکرده اثر گذاشته است. من اسم این اتفاق را آلودگی اطلاعات میگذارم.
عشایری ادامه داد: ناحیه پیشانی مغز که محل استدلال، قضاوت، اخلاق، معنویت و مواردی از این دست است، بهطور مرموزی ساخته میشود و ما میبینیم که بچههای ما جرات ورزی و شجاعت نقد ندارند. محافظه کار هستند و نمیتوانند اعتراض کنند.
وی همچنین به روان رنجوری اطلاعات اشاره کرد و در توضیح این اصطلاح چنین گفت: کودکان ما اطلاعاتشان بیشتر شده، زبان مخفی دارند و بهطور کلی حجم اطلاعات دریافتی شان را بالا رفته است اما این اتفاق مثل این میماند که غذا را بخورید ولی پانکراس کار نکند! قاعدتا دچار مشکل میشوید. حالا اطلاعات زیادی وارد مغز کودکانمان میشود ولی داخل جمجمه بلوغ نویرونی نیست و این باعث میشود کودکان نسل جدید هویت خود را از دست دهند.
دکتر عشایری همچنین افزود: ما دو نیم کره در مغز داریم. نیمکره راست بیشتر به کل گرایی و ایدئولوژی اختصاص دارد و نیم کره چپ مخصوص انتقاد کردن و جرات ورزی است. در تحقیقی که انجام دادیم، دیدهایم که نیمکره چپ نسبت به راست در کودکانمان کم میآورد. این یکی از مسایل بازدارندهای است که اجازه خلاقیت نمیدهد باید علیه جهل و ترس مبارزه کنیم تا ذهن باز شود و بتواند مرزهای جدیدی را کشف کند.
فاطمه قاسمزاده در پایان این میزگرد تاکید کرد: به گفته مرکز پژوهشهای مجلس ما 3265000 کودک محروم از تحصیل داریم در این میان کودکان مهاجر نیز قرار دارند. یادمان باشد تمام حرفهایی که درباره ضعف آموزش در مدارس عنوان کردیم برای بچههایی است که حداقل به آموزش دسترسی دارند.
کودک یعنی زیر 18 سال
روز دوم همایش با قرائت پیمان نامه حقوق کودک از زبان یک کودک آغاز شد. او زبان کودکانه خود، این دوره را زیر 18 سال تعریف کرد و از نیازهای بچهها به بازی، محبت پدر و مادر و تحصیل سخن گفت. اینکه هیچ کودکی نباید مجبور به کار کردن باشد.
سخنرانی اختتامیه این همایش را پیمان مغازه، مدیرعامل موسسه رحمان، برعهده داشت. مغازه سخنان خود را اینچنین آغاز کرد: ایجاد دنیایی شایسته برای همگان مستلزم ایجاد دنیایی شایسته برای کودکان است. در این بین سیاستگذاران و مصلحان اجتماعی نقشی اساسی دارند. در صورتی که در جامعهای به شکل همهجانبه برای کودکان برنامهریزی شود، نشان از عمق بصیرت و آینده نگری افراد آن جامعه دارد و بیتوجهی به این مساله یعنی غرق شدن در روزمرگی. با توجه به آسیبدیدگی بالای جامعه جوان در کشورمان، غفلت جمعی را در این زمینه شاهد هستیم.
وی با اشاره به اینکه همه افراد اعم از نخبگان و فعالان اجتماعی تا مسوولان حکومتی، مخاطب این همایش هستند، گفت: جامعه نیازمند تغییر جدی است و این مساله عزم همگانی میطلبد. امید داریم که این همایش که توسط جمعی از فعالان اجتماعی شروع و پایهگذاری شده است، زمینهای برای همکاری و نزدیکی پژوهشگران و فعالان باشد.
لازم به ذکر است اولین همایش ملی کودکی در ایران هفتم و هشتم مهر ماه در محل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در خیابان حجاب برگزار شد.
نظر شما